Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2776 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
loan word
U
واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
loan word
U
لغت اقتباسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He is a man of his word . He is as good as his word .
U
قولش قول است
His word is his bond. HE is a man of his word.
U
حرفش حرف است
loan
U
مساعده
loan value
U
ارزش وام
loan value
U
ارزش استقراض
on loan
U
به عنوان قرض
loan
U
عاریه دادن قرض کردن
loan
U
عاریه واژه عاریه
loan
U
وام
have the loan of
U
قرض گرفتن
have the loan of
U
وام گرفتن
loan
U
قرض
to have the loan or
U
قرض گرفتن
to have the loan or
U
وام گرفتن
loan
U
قرض دادن عاریه دادن
loan
U
عاریه وام دادن
loan
U
قرضه
bridging loan
U
وام -قرض
bank loan
U
وام بانکی
receiving a loan
U
استقراض
receiving a loan
U
وام گرفتن
make a loan
U
وام دادن
loan holder
U
مرتهن
loan holder
U
دارنده سهام وام
loan fund
U
صندوق وام
loan conversion
U
تجدید نظر در شرایط وام
loan bank
U
بانک استقراضی
loan account
حساب وام ها
foreign loan
U
وام خارجی
loan interest
U
بهره وام
loan market
U
بازار وام
one who asks for a loan
U
وام خواه
one who asks for a loan
U
مقترض
national loan
U
وام ملی
loan bank
U
بانک وامی
application for loan
U
تقاضای وام
loan on deposit
U
اعطای وام به وثیقه سپرده
bridge loan
U
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
guaranteed loan
U
عاریه مضمونه
redemption of a loan
U
ادای دین
non performing loan
U
وام غیر رایج
time loan
U
گاه وام
loan shark
U
رباخوار
loan shark
U
کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
time loan
U
وام مدت دار
loan sharks
U
کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
soft loan
U
وام اسان
soft loan
U
وام بدون دردسر
term loan
U
وام مدت دار
loan sharks
U
رباخوار
short term loan
U
وام کوتاه مدت
interest free loan
U
وام بدون بهره
long term loan
U
وام بلند مدت
medium term loan
U
وام میان مدت
interset free loan
U
قرض الحسنه
saving and loan associations
U
شرکتهای پس انداز و وام
savings and loan association
U
صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
free loan of non fungible things
U
عاریه
his equitable savings and loan building
U
[پس انداز عادلانه و ساختمان وام
May I have a word with you?
U
ممکن است دو کلمه حرف با شما بزنم ؟
keep to one's word
U
سر قول خود بودن
last word
U
حرف اخر
I want to have a word with you . I want you .
U
کارت دارم
Could I have a word with you ?
U
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
word for word
U
کلمه به کلمه
upon my word
U
به شرافتم قسم
to word up
U
کم کم برانگیختن خردخردکوک کردن
to word up
U
کم کم درست کردن کم کم رسانیدن
All you have to do is to say the word.
U
کافی است لب تر کنی
in one word
U
خلاصه اینکه مختصرا
in one word
U
خلاصه
in a word
U
خلاصه اینکه مختصرا
last word
U
اتمام حجت
last word
U
بیان یا رفتار قاطع
the last word
U
ک لام اخر
say a word
U
سخن گفتن
Take somebody at his word.
U
حرف کسی را پذیرفتن ( قبول داشتن )
say a word
U
حرف زدن
to say a word
U
سخن گفتن
to say a word
U
حرف زدن
that is not the word for it
U
لغتش این نیست
the last word
U
سخن اخر
the last word
U
سخن قطعی
the last word
U
حرف اخر
take my word for it
U
قول مراسندبدانید
to keep to one's word
U
سرقول خودایستادن
to keep to one's word
U
درپیمان خوداستواربودن
to keep to one's word
U
درست پیمان بودن
word for word
U
طابق النعل بالنعل
word for word
U
تحت اللفظی
not a word of it was right
U
یک کلمه انهم درست بود
in a word
U
خلاصه
word
U
روش اندازه گیری سرعت چاپگر
word
U
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
word
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word
U
پیغام خبر
word
U
اطلاع
word
U
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
word
U
بالغات بیان کردن
word
U
بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
at his word
U
بفرمان او
at his word
U
بحرف او
word
U
طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
word for word
<adv.>
U
مو به مو
word
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word
U
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word
U
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
word
U
واژه
word
U
تعداد کلمات در فایل یا متن
word for word
<adv.>
U
نکته به نکته
word
U
کلمه
word for word
<adv.>
U
کلمه به کلمه
word
U
مشابه 10721
a word or two
U
چند تا کلمه
[برای گفتن]
word
U
لغات رابکار بردن
word
U
فرمان
word
U
واژه سخن
word
U
لغت
word
U
لفظ
get a word in
<idiom>
U
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
last word
<idiom>
U
نظر نهایی
word
U
گفتار
have a word with
<idiom>
U
بطورخلاصه صحبت ومذاکره کردن
in a word
<idiom>
U
به طور خلاصه
keep one's word
<idiom>
U
سرقول خود بودن
word
U
حرف
say the word
<idiom>
U
علامت دادن
word
U
قول
i came across a word
بکلمه ای برخوردم
word
U
عبارت
word
U
عهد
word picture
U
بیان یا شرح روشن
word and deed
U
گفتاروکردار قول وفعل
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
word addressable
U
نشانی پذیری کلمه
word time
U
زمان کلمه
word star
U
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
word square
U
جدول کلمات متقاطع
word hoard
U
لغت نامه
to stick to one's word
U
سر قول خود ایستادن
to weigh one's word
U
سخنان خودرا سنجیدن سنجیده سخن گفتن
word square
U
acrostic
word frequency
U
بسامد واژگانی
word length
U
درازای کلمه
word mark
U
علامت کلمه
word of command
U
فرمان نظامی
word of command
U
فرمان انتصاب
word mark
U
نشان کلمه
word fluency
U
سیالی واژگانی
word of honour
U
قول شرف
word order
U
ترتیب واژه ها
word order
U
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
word deafness
U
واژه کری
word process
U
ویرایش , ذخیره و تغییر متن با کامپیوتر
word count
U
واژه شماری
word salad
U
اشفته گویی
word book
U
کتاب لغت
word salad
U
سالاد کلمات
word length
U
طول کلمه
word wrap
U
حرکت نشانه گر روی صفحه تصویر کامپیوتر از انتهای یک خط به شروع خط بعدی
Is that your final word ?
U
همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
word choice
U
کلمه بندی
word choice
U
بیان
word book
U
واژه نامه
word book
U
کتاب لغت
word book
U
قاموس
word book
U
فرهنگ لغات
word choice
U
جمله بندی
A mans word is one .
<proverb>
U
یرف مرد یکى است .
A word is enough to the wise .
<proverb>
U
براى عاقل یک یرف بس است .
What is the meaning of this word ?
U
معنی این لغت چیست ؟
In what sense are you using this word ?
U
این کلمه را به چه معنی بکار می برد ؟
Word of honor .
U
قول شرف
get a word in edgewise
<idiom>
U
وارد شدن درمکالمه
give someone one's word
<idiom>
U
قول دادن یا بیمه کردن
This is an elusive word .
U
این لغت خیلی فرار است ( درحافظه باقی نمی ماند )
word of mouth
<idiom>
U
از منبع موثق
mum's the word
<idiom>
U
دهان قرص
swear-word
U
ناسزا
word book
U
لغت نامه
word book
U
دیکشنری
Do not say a word until you know it is exactly rig.
<proverb>
U
تا ندانى که سخن عیب صواب است مگو .
He feels he must have the last word.
U
او فکر می کند که حتما باید حرف خودش را به کرسی بنشاند.
swear-word
U
فحش
word class
U
ردهایازلغاتمثلاسم صفت فعل و...
four-letter word
U
واژهی قبیح
four-letter word
U
واژهیچهار حرفی
buzz word
U
لغت بابروز
buzz word
U
رمز واژه
swear-word
U
کفر
word correction
U
اصلاحکلمه
He didnt say a word.
U
یک کلام هم حرف نزد
I always stick to my word.
U
من همیشه سر حرفم می ایستم
We just received word that . . .
U
هم اکنون اطلاع رسید که …
written word
U
کلماتنوشتاری
How do you pronounce
[say]
that
[this]
word?
U
این واژه چه جور تلفظ می شود؟
to have the final
[last]
word
<idiom>
U
حرف خود را به کرسی نشاندن
word-blind
U
کسیکهبدلیلعقلیدرخواندنبامشکلروبروست
word wrap
U
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
send word for him
U
پیغام برای او بفرستید
Recent search history
Forum search
1
affixation
2
من دل درد دأرم
2
لب آب
1
Hafez has a verse (ze chashmam la'le rommaani ..). What does rommaani mean?
2
transmembrane
2
transmembrane
2
single gas
2
single gas
1
to as
1
سیالات
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com